طبقه چهارم حوزه خود انگيختگي نا كافي يا ديگر جهت منديطرحواره هاي اين حوزه عبارتند از: طرحواره ايثار، طرحواره اطاعت و تله پذيرش جويي يا جلب توجه كه در ادامه به بررسي هر يك مي پردازيم.
طرحواره ايثار چيست؟ طرحواره ايثارگري
طرحواره ايثار به انگليسي Scheme of Sacrifice است. افراد با تله شخصيتي ايثار و ازخودگذشتگي تمايلي افراطي بر ارضاء نيازهاي ديگران به گونه اي كه شايد نياز هاي خودشان را در اين راه فدا كنند، دارند. افراد با طرحواره ايثارگري چنان زندگي خود را وقف ديگران ميكنند كه اين كار به قيمت عدم ارضاي نيازهاي خودشان تمام ميشود. متاسفانه از آنجايي كه در فرهنگ ما ايثار و فداكاري در دسته صفات خوب و مثبت قرار دارد، در عموم مواقع شخص يا به وجود طرحواره ايثار در خود پي نبرده و به دنبال درمان آن نيست و يا انقدر دير اقدام مي كند كه سالهاي زيادي را با اين درد و رنج مي گذراند. اين افراد همواره اين احساس را دارند كه نيازهايشان هيچگاه ارضا نمي شود و ديگران به فكر آنها نيستند.
رفتارهاي شاخص افراد با طرحواره ايثار:۱) مدام در حال سرويس دهي به ديگران هستند و آنقدر به اين كار ادامه مي دهند تا به ضرر خودشان تمام شود.
۲) اغلب افرادي خجالتي هستند كه، توان نه گفتن به خواسته هاي ديگران را ندارند.
۳) همواره در حال فداكار و از خود گذشتگي هستند و نياز هاي خود را فداي ديگران مي كنند.
۴) افرادي كه طرحواره ايثار دارند، مدام بر اين باور هستند كه ديگران از آنها سوءاستفاده ميكنند و اين حس آزار دهنده را همواره به همراه دارند. بدتر از آن اينكه به ديگران اجازه مي دهند تا با آنها بد رفتاري كرده و براي ارضاي نياز هاي خود از آنها سو استفاده كنند.
۵) همواره شاكي هستند كه ديگران رفتار مناسبي با آنها ندارند.
۶) اگر احيانا در مواردي خجالت را كنار بگذارند و به خواسته ديگرانه نه بگوييند، احساس عذاب وجدان مي كنند.
طبقه پنجم حوزه گوش بزنگي و بازداري:افرادي مستعد ابتلا به طرحواره هاي اين حوزه هستند كه، در خانواهاي مستبد و بيش از حد سختگير به دنيا مي آيند. وقتي والدين انتظارات عجيب و غريب و غيرواقع بينانه و بيش از حد توان كودك از او دارند، كودك دست به هر اقدامي ميزند تا والدينش را راضي كند. ولي متاسفانه هرچه بيشتر تلاش ميكند كمتر مورد توجه و تاييد والدينش قرار ميگيرد. در نهايت به اين نتيجه مي رسد كه هركاري هم كه انجام دهد باز هم نمي تواند رضايت والدينش را بدست آورد. والدين در اين خانواده ها چنان سخت گير و تنبيه گر هستند كه عزت نفس كودك را خدشه دار كرده و گاها لطمات جبران ناپذيري بر اعتماد به نفس او وارد مي كنند. كودكان در چنين خانواده هاي مدام با اين ترس دست و پنجه نرم مي كنند كه نتوانند خواسته هاي والدين را اجرا كنند و اين ترس به مرور آرامشش و خوشحالي كودك را تباه مي كند. طرحواره هاي اين حوزه عبارتند از: جلب توجه، معيارهاي سخت گيرانه، بازدار هيجاني و منفي گرايي كه در ادامه به بررسي هر يك ميپردازيم.
طرحواره جلب توجه چيست؟طرحواره توجه طلبي
طرحواره جلب توجه كه به آن پذيرش جويي نيز ميگويند، به اين معنا است كه فرد كل توان و تمركز خود را روي اين موضوع مي گذارد كه مورد پذيرش ديگران قرار بگيرد. اما متاسفانه هربار كه مورد تاييد ديگران قرار ميگيرد اين نياز در وي شدت بيشتري مي گيرد و در تمام زندگي خود را نيازمند به جلب پذيرش و تاييد ديگران مي داند. در اين راه ممكن است رفتار هاي اغراق آميز از وي سربزند و يا نقاب زده و خود را فردي نشان دهد كه نيست. بزرگترين ترس افراد با طرحواره پذيرش طلبي اين است كه نزد ديگران محبوب و دوست داشتني نباشند و اين امر تماما ريشه در عزت نفس پايين آنها دارد. در اصل اين افراد وابستگي شديدي به پذيرفته شدن توسط ديگران دارند كه اين وابستگي باعث آسيب پذيري هرچه بيشتر آنها مي شود.
طرحواره منفي گرايي چيست؟طرحواره منفي گرايي و بدبيني به اين معنا است كه فرد هميشه و در تمام موقعيت هاي زندگي تنها نيمه خالي ليوان را مي بيند. و نسبت به هرچيز و هركسي سوظن شديدي دارد. اگر پاي صحبت افراد با اين تله شخصيتي بنشينيد تنها كلماتي كه به تكرار مي شنويد، مرگ، شكست، بدبختي و… است. اين افراد هميشه در عذاب و استرس احتمال وقوع رخدادهاي بد و ناگوار بسر ميبرند. از نكات منفي طرحواره منفي گرايي اين است كه، وقتي تمام مدت به احتمال وقوع اتفاقات بد فكر مي كنيد سرانجام توسط قانون جذب آن اتفاقات را به زندگي خود جذب مي كنيد.
طرحواره بازداري هيجاني چيست؟طرحواره بازداري هيجاني به انگليسي Schema Emotional Inhibition است. افراد با اين تله شخصيتي در بيان هيجانات خود بسيار ناتوان هستند. همواره تلاش ميكنند تا هيجانات خود را پنهان كرده و حدالمقدور در مورد آنها صحبت نكنند. در موقعيت هاي حساس و احساسي كه ساير افراد واكنش هاي شديدي از خود نشان مي دهند اين افراد از لحاظ عاطفي بي تفاوتند و بيش از حد خويشتن داري مي كنند. اين افراد اغلب احساسات خود نظير دوست داشتن، محبت و دلسوزي را بيان نمي كنند و همچنين ساير تمايلات نظير تمايلات پرخاشگرانه خود را نيز سركوب مي كنند. در روابط فردي تا آن اندازه خويشتن داري مي كنند كه فرد مقابل از شناخت آنها عاجز است. از طرفي از آنجا كه هيجانات خود را در زمان مناسب بروز نمي دهند، ممكن است بر اساس فشار زيادي كه متحمل مي شوند به يكباره كنترل خود را تماما از دست بدهند.
طرحواره معيارهاي سختگيرانه چيست؟طرحواره معيارهاي سخت گيرانه
در تعريف طرحواره معيارهاي سختگيرانه بايد بگويم كه، افراد با اين تله شخصيتي هيچ گاه از هيچ چيز راضي نيستند. اين افراد عمولا از نظر اجتماع افراد موفقي هستند كه عملكرد خوبي دارند و عموما از جايگاه اجتماعي ويژه اي برخوردار هستند. درواقع بيماران گرفتار به طرح واره معيارهاي سخت گيرانه، معيارهاي بلندپروازانه درباره رفتار و عملكرد خود دارند و مدام فكر ميكنند بايد بيشتر تلاش كنند. افكار پايه اين افراد به اين صورت است كه، آنقدر عملكرد خوبي خواهم داشت تا هيچ گاه هيچ كس از من انتقاد نكند و در مقابل كوچكترين انتقادي به سرعت از كوره در مي روند. اين طرحواره معمولا منجر به نقص هاي جدي در احساس لذت ، آرامش ، سلامتي ، احساس ارزشمندي ، پيشرفت يا روابط رضايت مندانه مي شود.
دستاورد دوست عزيزي از همراهان راز موفقيت به نقل قول از خودشان:
«استاد هنوزم باور نميشه اين معجزه برام اتفاق افتاده؛ چيزي در درون من بود كه باعث ميشد هميشه از خودم و اطرافيانم ناراضي باشم، مشاوره هاي زيادي رفته بودم ولي نتيجه نگرفته بودم اما شركت در دوره شما براي من مثل يه معجزه بزرگ بود»
سبك هاي مقابله اي در طرحواره هاوجود و تاثيرگذاري طرحواره ها در زندگي ما انكار ناپذير است. يعني عملا ما خيلي از رفتار ها را تحت فشار طرحواره ها انجام ميدهيم. اما چه اتفاقي مي افتد كه نوع رفتار دو فرد با يك طرحواره يكسان در مورد رخدادي يكسان متفاوت مي شود؟ اجازه دهيد موضوع را با يك مثال توضيح دهيم فرض كنيد دونفر با طرحواره رها شدگي در يك رابطه عاطفي قرار دارند. خب تا اينجا شرايط يكسان است. هر دو نفر ترس از تنهايي دارند و معتقد اند كه اول و آخر اين رابطه را از دست ميدهند. اما چه اتفاقي مي افتد كه يكي از افراد تحت فشار طرحواره رها شدگي تصميم ميگيرد رابطه را ترك كند و پيش خود مي انديشد بايد از اين حالت فرار كنم و قبل از اينكه ترك شوم خودم بروم. اما ديگري به شدت وابسته مي شود و مانند يك لباس تنگ، به طرف مقابلش مي چسبد تا مبادا او رهايش كند.
اين دقيقا همان چيزي است كه در علم طرحواره شناسي به آن سبك هاي مقابله اي يانگ مي گويند. عملكرد افراد در مقابل طرحواره ها كاملا بستگي به سبك مقابله اي دارد كه انتخاب ميكنند. اين امر توجيه كننده ي اين موضوع است كه چرا دو كودك كه در شرايط يكسان بزرگ شده اند و تقريبا طرحواره هاي ناسازگار اوليه يكساني دارند، رفتارهاي متفاوتي دارند. در انتخاب سبك هاي مقابله اي عوامل زيادي مثل خلق و خو، ويژگي هاي فطري افراد و الگو سازي از والدين تاثير دارند. به طور مثال فردي كه ژنتيكا خجالتي است، در مقابل طرحواره نقص و شرم از ديگران مستعد تر است. در ادامه به بررسي سبك هاي مقابله اي كه افراد براي فرار از طرحواره هايشان انتخاب مي كنند مي پردازيم.
تسليم، اولين سبك مقابله اي در طرحواره هاسبك مقابله اي تسليم براي فرار از طرحواره ها
در سبك مقابله اي تسليم، فرد مانند يك كودك بي پناه در مقابل طرحواره خود تسليم است. يعني معتقد است باور طرحواره اي كه در مورد خود دارد كاملا درست است. از او فرار نميكند. حتي به دنبال تغيير آن هم نيست بلكه مانند كودكي بي دفاع به اين شرايط رغبت بار تن ميدهد. اين تماما همان الگوهاي خود آسيب رساني است كه فرد دائما تكرار ميكند. اجازه دهيد موضوع را با ذكر يك مثال توضيح دهيم. فردي را در نظر بگيريد كه طرحواره نقص و شرم دارد. اين فرد معتقد است كه معايب و ايرادات اصلاح نشدني اي در وجود خود دارد. حال اگر اين فرد سبك مقابله اي تسليم را انتخاب كرده باشد در برابر اين شرايط كاملا تسليم، منفعل و خنثي است. او پذيرفته كه انسان معيوبي است پس اجازه مي دهد ديگران به او توهين كرده و تحقيرش كنند. از قضا افرادي را به زندگي خود جذب مي كند كه، رفتاري مشابه والدينش داشته و با او بدرفتاري مي كنند. او هميشه از حقوق خود مي گذرد و اجازه مي دهد تا ديگران مانند يك فرد حقير با او رفتار كنند و عزت نفس او را بيش از پيش، خدشه دار كنند. افراد با سبك مقابله اي تسليم در برابر طرحواره هاي ناسازگار اوليه خود آنچنان احساس درماندگي مي كنند كه در مقابل هر تغييري مقاومت مي كنند و دوست دارند در همان شرايط آشناي گذشته باقي بمانند. حتي اگر در اين شرايط درد و رنج عميقي را متحمل مي شوند.
سبك مقابله اي فرار و يا اجتناب از طرحوارهبه نظر من سبك مقابله اي فرار راه حلي طبيعي براي مقابله با طرحواره ها است كه در نگاه اول به ذهن هر فرد گرفتار به تله هاي شخصيتي مي رسد. وقتي طرحواره ها فعال ميشوند عواطف منفي بسيازي مثل خشم، غم، اضطراب و … به سراغ فرد مي آيند كه گاهي بيش از ظرف تحمل بيمار هستند. فرار كمك ميكند تا از درد ناشي از اين احساسات بگريزيم. در سبك مقابله اي فرار، فرد انتخاب مي كند به جاي اينكه با طرحواره خود روبرو شود و آن را حل كند، از رويارويي با آن فرار كند تا آن احساسات گزنده در وي زنده نشود. شايد فرار يك تسكين موقت براي طرحواره شما باشد اما، به هيچ وجه راه حل خوبي نيست. وقتي مدام در حال فرار هستيم، هيچ وقت ياد نمي گيريم كه چگونه بر طرحواره هاي ناسازگار اوليه خود غلبه كنيم و همواره اسير آنها هستيم. اگر با واقعيت روبرو نشويد، صورت مسئله پاك نمي شود و مشكل شما هيچ وقت حل نمي شود. با اينكار براي حل طرحواره هايتان هيچ راه حلي پيدا نمي كنيد.
ادامه دادن به اين سبك مقابله اي مي تواند بسيار خطرناك باشد. افراد زيادي را مي شناسم كه در اين راه به كلي تمامي احساسات و هيجانات خود را از دست داده و به فرد منفعلي تبديل شده اند. حتي خيلي از آنها با زياده روي در اين روند پيامد هاي ناگواري مانند اعتياد به مواد مخدر و مشروبات الكلي را تجربه كرده اند.
دوشنبه ۲۵ مرداد ۰۰ ۱۷:۰۳ ۳۳ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است